loading...

دروغ ها و خرافات ملحدین

نقد آتئیست ها و اسلام ستیزان

بازدید : 1
سه شنبه 22 بهمن 1403 زمان : 9:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دروغ ها و خرافات ملحدین

قسمت اول

مقدمه: در حافظه‌ی تاریخی ایرانی‌ها شخصیتی جنجالی و افسانه‌‌‌ای رشد پیدا کرده و عده‌‌‌ای از اسلام ستیزان دوره معاصر ، از وی برای تخریب چهره اسلام بهره گرفته و او را با بزرگان این آیین مقدس مقایسه و رو در روی هم قرار داده اند .

در این بین مسلمانانی همواره وجود داشته اند که با جلوگیری از نقد و شخصیت شناسیکوروش و امثالهم و افتادن در تله‌ی اسلام ستیزان، یا عده‌‌‌ای هم به خاطر کسب جایگاه اجتماعی و مسائلی از این دست، به اسلام ستیزانی که این توطئه تاریخی را پی ریزی کرده اند بزرگترین خدمت‌ها را کرده اند .

اما در این برهه‌ی تاریخی که تمام بزرگان ادیان و مکاتب را نقد میکنند و در مورد تاریخ زندگانی و دستاوردهایش گفتگو میکنند، و از طرفی از برخی شخصیت‌های تاریخی ایران باستان ابزار ستیزه جویی میسازند، میبایست این ابزارها را در هم بشکنیم و انصاف تاریخی را در جامعه برقرار سازیم. ( پایان مقدمه )

1. کوروش هخامنشی کیست و چه دستاوردهایی داشته است ؟

2. بحث کوروش از چه زمانی مطرح شد و آیا در حافظه طولانی مدت ما جایگاهی داشته است ؟

3. چرا طرفداران کوروش از نقدش هراس دارند و سعی میکنند با توهین و ارعاب و وصله زدن، او را در یک حباب نگه دارند؟

4. چیزهایی‌ که به کوروش نسبت میدهند چقدر واقعیت دارد ؟

اینها اصلی ترین سوالاتیست که به دنبال پاسخ‌هایش خواهیم گشت

با سخن سیامک ستوده نویسنده‌ی مشهور و فعال ضد دین و انقلاب شروع میکنیم که او هم پرسش‌های اینچنینی را مطرح کرده و مینویسد :

جالب این است که طرفداران کوروش خودشان ده‌ها کتاب راجع به کوروش مینویسند، خودشان گذشته را بررسی میکنند گذشته را پیش می‌آورند، ولی وقتیکه مخالفین کوروش بحث میکنند میگویند، گذشته را ول کنید. حالا اگر دوست دارید گذشته را ول کنیم، دوستان عزیز چرا مطرح میکنید ؟! ما به دلیل اینکه شما کوروش را مطرح کردید از او یک بت ساختید و خودتان را دارید فریب میدهید و دیگران را فریب میدهید، واقعیت را تحریف میکنید، تاریخ را تحریف میکنید، ما هم به این مسائل میپردازیم؛

اگر شما مطرح نکرده بودید، بحث کوروش از زمان رضا شاه شروع میشود برای اینکه او برای ترویج ناسیونالیسم نیاز به یک مشت خرافات، یک مشت دروغ‌های تحریف شده‌ی تاریخی داشت تا احساسات ناسیونالیستی را بتواند حول آنتحریک و بسیج کند و امروز وقتیکه ما میبینم شما این مسئله را مطرح کردید ناچاریم به آن بپردازیم .

منبع: کانال آپارات دروغ‌ها و خرافات ملحدین

https://www.aparat.com/v/hGTrZ

و خداداد رضا خانی، استاد تاریخ از دانشگاه پریستون آمریکا ، کوروش دوستی را پدیده‌‌‌ای نوظهور، فاقد ریشه و بدعتی میداند .

منبع: کانال آپارات دروغ‌ها و خرافات ملحدین

https://www.aparat.com/v/nftSq

بحث : اگر کوروش فرد بزرگی بوده چرا در ادوار متقدم تاریخی بدان پرداخته نشده است ؟! ( همه میدانند رضا شاه و خاندان پهلوی اصلی ترین افراد مقصر در برکشیدن جعلیات، در دام انگلیسی‌ها، یهودیان و غیره قرار داشته اند ) _ آری! باید به جعلیاتی که حول این جریان وجود دارد پایان داده و تاریخ را همانطور که هست بپذیریم، نه تاریخ صادراتی و صهیونیست پسند را‌ ...

ما با دیدگاه دو محقق غیراسلامی‌وارد بحث شدیم و در خلال بررسی‌ها بارها به این قبیل از افراد اشاره خواهیم کرد ...

قسمت دوم

نکات جالب و کمتر گفته شده از تولد و جوانی کوروش را بیان کنیم :

در منابع تاریخی می‌بینیم که آستیاگ (پدر ماندانا) شبی در خواب دید که از ماندانا آن چنانی ادراری جاری شد که همه آسیا را نجس کرد. [طبق پیشگویی‌های آن ادرار کوروش و اعمالش بود...]

Astyages dreamed that she urinated so much that the urine filled his city, then went on to flood all of Asia...

https://www.cais-soas.com/CAIS/History/madha/astyages_dreams.htm

https://uupload.ir/files/ye1y_img_20201019_082948_563.jpg

کوروش در جوانی هر وقت گرسنه میشد، راهزنی و غارت میکرد, کتزیاس مشهور مینویسد :

کوروش پسر چوپانی بود از ایل مردها، که از شدت احتیاج مجبور گردید راهزنی پیش گیرد. کوروش در ایام جوانی به کارهای پست اشتغال میورزید .

منبع: تاریخ ایران باستان _ صفحه ۲۴۰

https://bit.ly/342YbHY

کوروش از بچگی روحیه پرخاشگری داشت و پسر بچه‌‌‌ای را سخت کتک زد، داندامایف مینویسد :

یک روز هنگامی‌که کوروش ده ساله شده بود و با کودکان هم سن و سال خود بازی میکرد، این کودکان وی را به عنوان شاه برگزیدند؛ یکی از میان این کودکان که نجیب زاده‌‌‌ای از ماد بود از فرمان کوروش سر باز زد، در نتیجه کوروش او را گوشمالی داد‌ .

منبع؛ تاریخ سیاسی هخامنشی _ داندامایف _ صفحه ۱۷

https://bit.ly/2BLDsfL

هرودوت مینویسد؛ در میان کودکان پسر آرتامبارس از اعیان زادگان لودیا بود که از اجرای رفتار کاریکه کوروش مامورش کرده بود خودداری نمود. کوروش به سایر بچه‌ها گفت که او را به توفیقگاه ببرند‌. دستورش اجرا شد و کوروش او را سخت با شلاق نواخت .

منبع؛ تاریخ هرودوت _ ترجمه مازندرانی _ صفحه ۸۹

https://bit.ly/2pjx90b

همین روحیات در اعمالی که در بزرگسالی انجام داد تاثیرگذار بوده است ...

قسمت سوم

کوروش از اول تا آخر، مشغول جنگ و کشتار و کشورگشایی بود و کارنامه اصلی خود را با مبارزه با حکومت مادها و شورش علیه حاکم وقت، آغاز کرد، و مانند هر فاتحی به جمع آوری غنیمت و اسیر گرفتن اقدام نمود. این اقدامات فی النفسه میتواند از دید تاریخی قابل قبول عرف بوده باشد و میتواند از دید انتقادی خارج شود به شرطیکه باستانگرایان او را همانطور که بوده معرفی کنند و نگویند کوروش همیشه با صلح فتح میکرد، و اسلام هم را غیر منصفانه و با کینه ورزی نقد نکنند. (سیاست یک بام و دو هوا دارند = یکجا جنگ و تصرفات بد میدانند، یک جا خوب!)

جنگ و کشتار خونین در حکومت داری مادها

ایگور میخایلوویچ دیاکونوف خاورشناس بین ‌المللی اهل روسیه میگوید؛

در زمان حمله کوروش به اکباتان آنجا غارت گردید و بخشی از مادی‌ها برده گشتند !

منبع: کتاب تاریخ ماد _ ترجمه کریم کشاورز _ تالیف دیاکونوف _ صفحه ۵۱۹

https://b2n.ir/11029

پولیانوس، مورخ مقدونیه‌‌‌ای میگوید :

بین کوروش و آستیاگ شاه ماد، چهار جنگ رخ داد که سه جنگ اول پیروزی با آستیاگ بود ولی در جنگ چهارم از کوروش شکست خورد ...

منبع؛ کتاب تاریخ سیاسی هخامنشی _ نوشته داندامایک _ صفحه ۲۵

https://bit.ly/2VYW3Ow

سیامک ستوده مورخ مشهور آتئیست هم گزارش پولیانوس را نقل میکند و مینویسد :

کوروش سه بار با مادی‌ها جنگید و در هر سه بار شکست یافت. صحنه چهارمین نبرد پاسارگاد بود که در آنجا زنان و فرزندان پارسی میزیستند. پارسیان در اینجا باز هم به فرار پرداختند ... اما بعد به سوی مادی‌ها که در جریان تعقیب لشکریان پارس پراکنده شده بودند بازگشتند و فتحی چنان به کمال کردند که کورش دیگر نیاز به پیکار مجدد ندید .

منبع؛ کتاب بازیگران عصر تمدن _ سیامک ستوده _ صفحه ۷۵

https://bit.ly/2P6zpCy

ایلیا گرشویج در تاریخ ایران کمبریج گوید :

گرایش مردم ماد نسبت به کوروش خصمانه بود (ص۲۴۱). او هگمتانه را غارت کرد و برخی از مادها را به بردگی گرفت (ص ۲۴۰)

منبع: کتاب رنجهای بشری، نوشته‌ی غیاث آبادی _ صفحه ۱۴۹

https://b2n.ir/10311

آملی کورت تاریخ ‌نگار و متخصص تاریخ در دانشگاه کینگز لندن گوید؛

آستیاگ ارتش خویش را گرد آورد و علیه کوروش شاه به انشان برای فتح [...]جنگ پرداخت. ارتش علیه آستیاگ (اکدی_ایشتومگو) شورید و او را زندانی کرد. آنها او را در اختیار کوروش نهادند. کوروش به سوی اکباتان ( اکدی _ آگامتانو) شهر سلطنتی حرکت کرد. نقره طلا کالاها گنجینه‌هایی[...] که او به عنوان غنیمت جنگی از اکباتان به دست آورد به انشان فرستاد. کالاها و گنجینه‌های ارتش [...]

منبع؛ کتاب هخامنشیان _ آملی کورت _ ترجمه ثاقب فر _ صفحه ۴۷

https://bit.ly/2J8CdeR

نکته‌ی بسیار جالب اینجاست که گزنفون مورخ مشهور، تلاش کرده بود جنگ در هگمتانه را کتمان کند!! اما دستش توسط برخی از مورخین رو شد !!

داندامایف محقق روس تبار از دانشگاه لنینگراد، در نقد تناقض گویی گزنفون میگوید :

گزنفون در سیروپادیای خود (کوروش نامه) شرح میدهد که آستیاگس خیلی با آرامش به عنوان شاه ماد در بستر خود، درگذشت و پیروزی کوروش بر ماد‌ها پس از مرگ آستیاگس بود و او بر ژنرالها و در نتیجه شاه ماد پیروز شد .

ولی گزنفون میبایستی از صحت وقایع اطلاع کامل داشته باشد ! برای اینکه در کتاب آناباسیس خود ( ۱۲-۸.۴ III) گزارش_میدهد که بین ایرانیان و مادها جنگ درگرفت، در حالی که در کتاب سیروپادیا (کوروش نامه) وقایع تاریخی به گونه‌‌‌ای نوشته شده که ظاهراً تعمدی در کار بوده که حقایق دست بخورد بیشتر به خاطر آنکه مقام کوروش بالاتر رود و حالت ایده آلی به خود بگیرد !

منبع کتاب : تاریخ سیاسی هخامنشی _ صفحه ۲۵

https://bit.ly/336TnkQ

پس گزنفون قصد داشته به نفع کوروش جنگ با مادها را تحریف کند اما ناکام مانده است ! و این پاسخ قاطع به کسانیست که مدام میگویند، یونانی‌ها همگی با ایرانیان بد بوده و خصومت داشته اند ...

این از اوایل کار کوروش هخامنشی، شاهی که با صلح فتح میکرد ...

قسمت چهارم

یکی از جنگهای مهم کوروش فقط برای دریافت غنیمت و خراج‌های پرداخت نشده بود... اهدافی که از جانب باستانگرایان اهدافی مذموم تلقی میشود و مسبب خرده گیری آنها از دیگران میگردد، غافل از اینکه شاه شاهان خودشان چنین اهدافی را دنبال میکرد :

گزنفون مورخ یونانی مینویسد :

گفتگوی کوروش به کیاخشتره، اهل ماد :

کوروش به وی گفت؛ بتازگی از شما شنیدم که یک روزی گفتید که پادشاه ارمنستان هم اکنون شما را خوار میشمارد، زیرا با آنکه او شنیده است که دشمن در حال آمدن برای رو در روی شدن با شما است، ولی او نه نیرویی برای کمک به شما فرستاده است و نه خراچ (خراج) خود را پرداخت میکند که زمان پرداخت آن سپری گشته است کیاخشتره پاسخ داد: آری، کوروش... کوروش پاسخ داد؛ اگر شما شماری از سوارکاران را که که شایسته میپندارید، در فرادست من بگذارید، و مرا به آنجا بفرستید، من بر این باورم که بتوانم به کمک خداوند او را وادارم که برای کمک به شما نیرو بفرستد و به شما خراج بدهد افزون بر آن، من امیدوارم که او در آینده از آنچه که هم اکنون است، دوست بهتری برای ما بشود. کیاخشتره پاسخ داد؛ من نیز امیدوارم

منبع؛ کتاب کوروش نامه _ سنفون _ ترجمه رخسانی _ صفحه ۲۲۲ _ ۲۲۳

https://bit.ly/2OdIYPn

https://bit.ly/2QQShXj

کوروش فرمانده‌هانش را گردهم خواهند و همانگونه که در پی می‌آید، سخنرانی کرد؛ دوستان من، پادشاه ارمنستان تا پیش از این هم همبسته و هم وابسته به کیاخشتره بود؛ ولی اکنون از زمانی که او دیده است که دشمن درهال آمدن به سوی ماست، او گستاخ شده است و نه برای ما نیروهای کمکی میفرستد و نه خراج خود را پرداخت میکند. اکنون، از اینرو، اگر که ما بتوانیم، او همان شکاری است که ما برای گرفتنش آمده ایم. و این آن نغشه‌‌‌ای (نقشه ای) است که به باور من ما باید دنبال کنیم: خروس آنتاش، پس از اینکه شما به همان اندازه که بگونه شایسته نیاز دارید، آساییدید (استراحت کردید)، نیمی‌از پارسیانی را که با ما هستند بردارید، و با دنبال کردن راه کوهستان در بلندترین جایگاه بمانیت (مستقر شوید)، در جایی که میگویند که پادشاه ارمنستان برای پناه گرفتن خواهد گریخت، چنانچه به او هشدار داده شود .

منبع؛ کتاب کوروش نامه _ سنفون _ ترجمه رخسانی _ صفحه ۲۲۶

https://bit.ly/2DdZdW4

کوروش میگوید؛ من راهنماهایی را که نیاز دارید، در دسترس شما خواهم گذاشت. اکنون آنها میگویند که این کوهستان‌ها با انبوهی از درخت پوشیده هستند، و از اینرو من امید دارم که شما دیده نشوید. به هر روی، شما بایستی که برخی از دیدهبان‌های کوشای خود را، با نگر به شمار و ساز و برگ‌هایشان در پوشش راهزنان به پیش بفرستید؛ تا اگر آنها با هر ارمنی برخورد کردند، او را دستگیر کنند و بدینگونه از پراکنده شدن این گزارش‌ها پیشگیری شود .

کوروش گفت؛ ولی من، با آغاز روزه با نیمی‌از پیادگان (پیاده نظام) و همه اسپواران (سواره نظام از میان دشت راسته (مستقیم) به سوی پایتخت پیش روی خواهم کرد. و اگر او ایستادگی کند، هرآینه البته ما درگیر خواهیم شد ؛ و اگر او میدان را فرو گذارد، هر آینه ما او را پیگرد خواهیم کرد ؛ ولی اگر او به کوهستان بگریزد، پس این خویشکاری وظیفه شماست که نگذارید که هیچکدام از آنها که به سوی شما میآیند، برند و بگریزند .

منبع؛ کتاب کوروش نامه _ سنفون _ ترجمه رخسانی _ صفحه ۲۲۷

https://bit.ly/37pAOuG

ارتش ارمنستان به علت اینکه توان درگیری نداشته تسلیم میشود و کوروش از پادشاه آنها باج خواهی میکند

گزنفون مینویسد :

کوروش از پادشاه ارمنستان پرسید؛ اگر من در این موضوع کوتاه بیایم چه ارتش بزرگی را شما به همراه من خواهید فرستاد و چه هزینه‌‌‌ای را برای جنگ خواهید پذیرفت !؟

... کوروش از پادشاه ارمنستان پرسید: پس بگویید که ارتش شما چه اندازه بزرگ است

و چه اندازه شما پول دارید !

منبع؛ کتاب کوروش نامه _ سنفون _ ترجمه رخسانی _ صفحه ۲۴۵

https://bit.ly/2QJHVbx

اینها اسنادیست که فرد باستانگرا، با فرض اینکه کسی متوجه اش نمیشود شروع به نقد رادیکالی ادیان میکند و تلویحا بزرگترین توهین‌ها را سمت به شاه شاهانی که خودشان میگویند (و ما قبول نداریم)، روانه میسازد! ... وظیفه ماست که با روشنگری به ترویج انصاف در نقد تاریخ کمک کنیم ...

قسمت پنجم

کوروش، پادشاهی که عده‌‌‌ای از طرفدارانش میگویند، همه جا را با صلح و گل و گلاب فتح میکرد! جنگ خونین دیگری با اهالی سارد نمود و بسیاری از اموال دولتی و غیردولتی شان را به غنیمت گرفت :

هرودوت مورخ یونانی میگوید :

سارد (پایتخت لیدیه) تسخیر شد و بکلی دستخوش چپاول و غارت گردید !

منبع؛ کتاب تاریخ هرودت _ ترجمه مازندرانی _ صفحه ۶۷

https://bit.ly/2JLV0wA

پروفسور ایلیا پائولوویچ پتروشفسکی از دانشگاه لنینگراد روسیه و تیم همراهش میگویند :

کوروش سارد پایتخت لیدی را فتح کرد و گنج‌های بی کرانی را که در آن نهفته بود متصرف شد، کرزوس شاه لیدی را اسیر کرد .

منبع؛ کتاب تاریخ ایران از دوران باستان تا سده هیجدهم میلادی _ صفحه ۱۷

https://bit.ly/36wWdl9

داندامایف مورخ مشهور روسی میگوید :

کوروش از اینکه سربازان ساردین را غارت کنند نفرت داشت، و مانع این شد ، ولی ثروت بسیاری از شهروندان آنجا را به خزانه منتقل کرد !

منبع؛ کتاب تاریخ سیاسی هخامنشی _ صفحه ۳۹

https://bit.ly/33d97Tw

افراد باستانگرایی که جنگ و غنیمت گیری در اسلام را نقد میکنند، بزرگترین منتقدان کوروش تلقی میشوند. چطور است که کوروش میتواند جنگ به راه بیاندازد و غنیمت بگیرد، اما بقیه نمیتوانند ؟! عوام فریبی از این افتضاح تر وجود ندارد....

قسمت ششم

در شرق هم کوروش، دست از شمشیر زنی و کشتار برنداشت و ضمن دست اندازی به سرزمین‌های شرق ایران بسیاری از ایرانیان و کسانیکه مقابلش ایستادند را به خاطر تمایلاتش هلاک کرد!

اشارات مختصری از این حملات و اشغالگری‌های شرق را ملاحظه فرمایید:

دکتر ماریان موله ایرانشناس فرانسوی گوید:

خوارزم مرکز یک شاهنشاهی شرق ایران بوده است که کوروش به موجودیت آن پایان داده است !

منبع کتاب ؛ ایران باستان _ ترجمه آموزگار _ صفحه ۹۳

https://bit.ly/2X4qrrA

لوسیوس آریان یونانی در کتابش آناباسیس الکساندرا گوید:

کوروش به سرزمین هندوستان حمله کرد و در این حمله تعداد زیادی از نیروهای ایرانی جان باختند ! جنگ خونین

منبع؛ کتاب تاریخ سیاسی هخامنشی _ صفحه ۴۳ ۴۴

https://bit.ly/2X7MtcQ

پلی یانوس مورخ مقدونیه ای، در اثر خود به نام ناتورالیس هیستوریا گوید:

کوروش شهر کاسپیا را که ظاهرا در شمال شهر فعلی کابل (افغانستان) قرار دارد ویران نمود‌ !

منبع؛ تاریخ سیاسی هخامنشی _ صفحه ۴۳

https://bit.ly/2BJwUOG

دکتر والتر هینتس مورخ و ایلامی‌شناس آلمانی گوید:

در گدروسیا، مکران بعدی، باید یکبار کوروش همه‌ی افراد خود را از دست داده باشد ! جنگ خونین

منبع؛ کتاب داریوش و ایرانیان _ صفحه ۱۰۰

https://bit.ly/2pXduUs

آملی کورت، متخصص تاریخ در دانشگاه کینگز انگلیس گوید:

او (کوروش) بلخ را تابع خود کرد و کوشید تا قلمرو اقتدار ایرانیان را از سغد فراتر برد و به ساحل رود سیحون برساند. شاید این اقدام کوروش صرفاً کوششی برای تحکیم مرزهای قلمرو شاهنشاهی خود از طریق حمله تنبیهی علیه بیابانگردان چادرنشین این مناطق بوده باشد. بنای زنجیره‌ای از دژهای هخامنشی بر ساحل سیحون که شهر کوروش شاتا را نیز شامل می‌شود مسلماً بعدها به کوروش نسبت داده شده است .گرچه پیشرفت فتوحات ایرانیان در این منطقه کماکان نامعلوم است باید بپذیریم که کوروش بخش عظیمی‌از افغانستان و جنوبی آسیای میانه (ترکمنستان؛ ازبکستان و تاجیکستان امروزی) را تسخیر کرد و زیر سلطه ایرانیان در آورد !

منبع؛ کتاب هخامنشیان _ صفحه ۴۴

https://bit.ly/2XhsGrx

آلبرت اومستد خاورشناس آمریکایی و مورخ و متخصص در تاریخ هخامنشی و آشور گوید:

کوروش پس از گذشتن از اوکسوس بالا، شاید اینبار واحدهای حاصلخیز مرگوش را که نامش از رودخانه‌های عمده‌ی آنجا گرفته بود در مرو کنونی اشغال نمود‌ !

منبع؛ کتاب تاریخ شاهنشاهی هخامنشی _ صفحه ۶۵

https://bit.ly/34Vw7a3

او در تمام عمرش، در حال شمشیرزنی و کشتار بود، اما عده‌‌‌ای از طرفداران متعصب و نا آگاهش میگویند همه جا را با صلح و گل و شیرینی فتح میکرد...

قسمت هفتم

بابل هم چنانچه باستانگرایان آنرا مشهور و از چشم مردم کم اطلاع پنهانش کرده اند ، به هیچ وجه با صلح فتح نشده ! بلکه بابلیان در برابر کوروش مقاومت کردند و به گواه مشهورترین مورخین، کار به کشتار و درگیری رسیده بود!

گزنفون مورخ یونانی در قسمت فتح بابل مینویسد:

کوروش و مردانش پیشروی خود را آغازیدند و از کسانیکه در راه با آنها برخورد میکردند برخی با شمشیر سربازان کوروش بر خاک افتادند و برخی به خانه‌های خودشان گریختند.

کوروش گروهان‌های اسپواران را به پیرامون و به میان خیابان‌ها فرستاد و این فرمان‌ها را به آنها داد تا تمام کسانی را که در بیرون از خانه‌هایشان میبایند از پای در بیاورند.

‌ کوروش نخست مغان‌ها را به نزد خودش فراخواند، و به آنها گفت؛ که شهر به زور شمشیر فرو گرفته شده و همچنین از آنها خواست که زمین‌هایی را که برای ساختن نیایشگاه و نخستین میوه‌های پیروزی و پروه‌ها (غنیمت‌ها) را برای پروردگار برگزینند...

منبع کتاب؛ کوروش نامه _ سنفون _ ترجمه رخسانی _ صفحه ۵۴۳ ، ۵۴۴ ، ۵۴۵

https://bit.ly/36GIlFh

https://bit.ly/2pMtCrD

https://bit.ly/32jaezz

هرودوت مورخ یونانی مینویسد:

(کوروش) ‌از آغاز بهار بعد بسمت بابل لشگرکشی کرد. بابلی‌ها که در خارج شهر اردو زده بودند، منتظر آمدن او شدند، پیکاری در نزدیکی شهر در گرفت که در آن پادشاه ایران بابلی‌ها را شکست داد.

منبع کتاب تاریخ هرودوت _ ترجمه مازندرانی _ صفحه ۱۲۵

https://bit.ly/2qsStka

بروسوس تاریخ نویس بابلی و از کاهنان خادم مردوک در سده سوم پس از میلاد مینویسد:

در هفدهمین سال سلطنت نبونیدوس، کوروش که تمام بخش‌های آسیا را تسخیر کرده بود، با سپاهی عظیم از یاران به سوی بابل حرکت کرد. نبونئیدس با سپاهش با وی برخورد کرد و جنگی رخ داد. ولی چون شکست خورد با عده‌‌‌ای از آنجا گریخت و در بورسیا پناه گرفت. در خلال این احوال کوروش بابل را اشغال کرد و فرمان داد تا دیوار بیرونی شهر را تخریب کند چون در نظرش خشن می‌آمد و برای وی مشکلی در راه تسخیر شهر بود. پس از آن کوروش به بورسیا رفت تا نابونیدوس را محاصره کند ولی نابونیدوس درنگ را جایز ندانست و تسلیم شد.

منبع؛ کتاب‌ تاریخ سیاسی هخامنشی _ صفحه ۶۶

https://bit.ly/36FTVQI

داندامایف مورخ مشهور روس تبار مینویسد:

در ماه اوت پیش از میلاد، ایرانیان ارتش بابل را در اوپیس شکست دادند. پس از سقوط اوپیس جنگ مهمی‌باقی نماند. ایرانیان استحکامات دفاعی نبوکده نذر (نبونئید) را شکسته از رود دجله عبور کردند و به سوی جنوب اوپیس پیش رفتند و سپس سیپار را محاصره نموندند. دفاع از سیپار به عهده خود شخص نابونیدس بود ولی ایرانیان با مقاومت اندکی روبرو شدند و نابونیدوس مجبور شد که به بابل بگریزد.

و طبق رویدادنامه بابلی؛ در ماه تشرینو هنگامی‌که کوروش در اوپیس در کرانه رود دجله دست به نبرد زد، سپاهیان آکاد عقب نشینی کردند. کوروش حمام خون به را انداخت و غنایمی‌به تاراج برد.

منبع؛ کتاب تاریخ سیاسی هخامنشی _ ۶۵

https://bit.ly/2NKNhjN

آملی کورت، متخصص تاریخ در دانشگاه کینگز انگلیس مینویسد:

سپاهیان ایران و بابل در اوپیس، واقع در شرق دجله و نزدیک نقطه‌‌‌ای که ارتش‌های عیلامی‌همیشه از آنجا وارد ایران میشدند، با یکدیگر روبرو شدند، چنان که در یکی از رویدادنامه‌های بابلی آمده است: در ماه تشری وقتی کوروش در اوپیس واقع در [ساحل؟] دجله با ارتش اکد (بابل) نبرد کرد، مردم اکد عقب نشستند. او به تاراج (و) کشتار مردم پرداخت.

منبع؛ کتاب هخامنشیان ، نوشته آملی کورت ، ترجمه مرتضی ثاقب فر صفحه ۴۱

https://bit.ly/36HR6P5

او در تمام عمرش، در حال شمشیرزنی و کشتار بود، اما عده‌‌‌ای از طرفداران متعصب و نا آگاهش میگویند همه جا را با صلح و گل و شیرینی فتح میکرد ، درباره فتح بابل باز هم سخن خواهیم گفت اما واضح است که بابل با صلح فتح نشده و قضیه، تحریف تاریخ است!

قسمت هشتم

در قسمت قبل با اسناد محکم نشان دادیم که فتح بابل با جنگ و خونریزی بدست آمده است‌ و طبق ادعای کارشناسان نامی‌جهان، ریشه‌ی اصلی این دروغ در منشور خود کوروش است که نویسنده اش (هر که هست) دچار فریبکاری یا توریه شده بود!

ماریا برسیوس استاد برجسته تاریخ دانش آموخته دکتری تاریخ از آکسفورد و استاد فعلی دانشگاه تورنتو میگوید:

تصویری که کوروش از خود به عنوان فاتحی صلح جو ارایه میدهد که از حمایت مردوک خدای بابلیان برخوردار بوده و هیچ مخالفتی با ورود وی به بابل نشده ، روایت دستکاری شده وقایع حقیقی است. وقایع نگاری بابلیان از قتل عام در اوپیس در تضاد کامل با تصویر صیقلی گفته‌های کوروش است !

منبع؛ شاهنشاهی هخامنشی از کوروش تا اردشیر اول ، صفحه ۶۷

https://bit.ly/36NnY9l

پیر بریان مورخ مشهور فرانسوی میگوید:

در بادی امر نادرست به نظر می‌رسد که بابل بدون هیچ گونه مقاومت تسلیم فاتحان شده است. سالنامه نبونیید (سوم 13-12) حتی اشاره ای مستقیم به نخستین نبردی دارد که در اوپیس و در کنار دجله در پاییز 539 روی داده و کوروش در آن فاتح شده است. به دنبال این پیروزی غنیمتی عظیم بدست فاتحان آمده و همه کسانی که قصد پایداری داشته اند قتل عام شده‌اند !

پس از نزدیک شدن کوروش بابلی‌ها با اسلحه از شهر خارج شدند و به انتظار او ایستادند و هنگامی‌که کوروش به محدوده شهر رسید با او به جنگ در آمدند و چون شکست خوردند به داخل شهر عقب نشستند !

منبع؛ کتاب تاریخ امپراتوری هخامنشیان _ صفحه ۱۲۳

https://bit.ly/34LZziB

منبع: کتاب تاریخ امپراتوری هخامنشیان _ صفحه ۱۲۵

https://bit.ly/32zu1uK

داندامایف مورخ روس در دانشگاه لنینگراد، میگوید؛

طبق روایت بروسوس تاریخنگار بابلی (و کاهن مردوک) برخورد و روش کوروش نسبت به پایتخت تسخیر شده کم و پیش خصمانه بود...! منابع دیگر هم روایت مطلقا متفاوتی را از سقوط بابل گزارش کرده اند. طبق نظر هرودوت و گزنفون؛ بابلی‌ها با عزمی‌راسخ علیه کوروش جنگیدند و شهر پس از مقاومت تلخ و شدیدی تصرف شد !

باید در نظر داشت که تقریبا تمام متونی که از کوروش ستایش می‌کنند جنبه تبلیغی دارند و لازم است که بادقتی خاص مورد پژوهش قرار گیرند. زیرا آنها توسط کاهنان بابلی نوشته شده اند آن هم به هنگامی‌که کشورشان به دست ایرانیان تسخیر شده بود. نوشتن آنها هم به فرمان شاه جدید یا یکی از زیر دستانش صورت گرفته است. بعلاوه این متون بسیار زودتر از کتیبه‌های بابلی آشوربانی پال نوشته شده اند. روایات هرودوت درباره سقوط بابل و نیز اشارات بروسوس، بنا به دلایلی ما را به فکر می‌اندازد، که با قبول تمام مطالب نوشته شده در کتیبه‌ها که توسط کاهنان بابلی تنظیم شده اند، نکند که خود ما هم اسیر و قربانی تبلیغات کوروش شده باشیم !

منبع؛ تاریخ سیاسی هخامنشی، صفحه ۶۶

https://b2n.ir/347149

منبع؛ تاریخ سیاسی هخامنشی، صفحه ۷۳

https://bit.ly/36T3hZQ

صداقت کوروش هم در عصر حاضر زیر سوال است اما طرفداران متعصب ایشان قصد دارند برایش مقام عصمت هم بتراشند! ...

قسمت نهم

کوروش در سیلندر یا منشور گِلی خود، به جای شرحِ واقعیِ جنگ بابل، ترجیح ‌میدهد قضیه را تقطیع کند و بگوید؛ من با صلح وارد بابل شدم. اعتراف یک تاریخ پژوه ایرانی را در این بخش مشاهده کنیم:

سیامک ستوده محقق آتئیست در اینباره میگوید:

وقتی که بابل فتح شده است، وقتی که همۀ مردم غارت شده‌اند و همه سرکوب شدند آقای کوروش با دبدبه و کبکبه وارد شهر می‌شود. خب معلوم است که یک شهری وقتی فتح بشود شهر شکست خورده خیلی راحت تهدید می‌شود که بیاید از کوروش، از فاتح استقبال کند و مردم هم ناچارند بیایند و تظاهر به شادی بکنند. وقتی که آمریکا به عراق حمله کرد و صدام سرنگون شد دیدیم که به هرحال یک عده‌ای آمدند و گل افشانی کردند و استقبال کردند. این‌جاست که کوروش می‌گوید: من با صلح وارد بابل شدم و مردم بابل مقدم من را گل‌ باران کردند. این داستان به این شکل، شکل می‌گیرد.

یعنی در واقع در استوانۀ کوروش که نوشتۀ خود کوروش است و به همین دلیل به هیچ ‌وجه یک منبع و سند قابل اتکا نیست، کوروش داستان را از وسط برای ما تعریف می‌کند برای این‌که نمی‌خواهد قسمت‌های زشت اولیه ‌اش را پیش بکشد. نمیخواهد بگوید که بعد از این‌ که دو جنگ رخ داد و مردم اوپیس قتل عام شدند و جنگ دیگری در بیرون دروازه‌‌های بابل رخ داد و من به زور بابل را فتح کردم. این‌ها را نمیخواهد بگوید.

بنابراین، این قسمت را می‌گوید و خب یک عده هم که در واقع دنبال واقعیات نیستند داستان ‌های مورد علاقۀ خودشان را می‌خواهند مطرح بکنند این‌‌ها را نادیده می‌گیرند و این افسانه‌ها را می‌‌سازند. بنابراین پاسخ من به بینندۀ عزیز این است که به هیچ وجه بابل با صلح فتح نشد. در آن جنگ‌هایی رخ داد که تمام مورخین برآن تکیه دارند. و نمونه‌های آن‌ها را می‌توانید مطالعه بفرمایید در کتاب من یا کتاب‌های دیگری که در این مورد نوشته شده است.

منبع: سخنان سیامک ستوده _ کانال آپارات دروغ‌ها و خرافات ملحدین

https://www.aparat.com/v/JsMqy

قسمت دهم

" شاه جنگ ِ" کوروش و روش مغلوب کردن قبائل شمالی بسیار جالب میباشد ‌. جنگی که منجر به بنیان جشنی بنام جشن سکایی شد / تماما خونریزی و کشتار ، قلع و قمع مخالفین و گِرد آمدن با زنان ! با دقت بخوانیم :

استرابون مورخ و جغرافیدان مشهور یونانی، متوفی ۲۴ پس از میلاد مسیح در کتابش مینویسد:

سیروس (کوروش) به جنگ سکاها رفت و در جنگ شکست خورد و گریخت. اما در آنجا که باروبنه خود را نهاده بود و این باروبنه شامل مقدار زیاد از هر چیز و مخصوصأ شراب بود - توقف کرد تا سپاه او استراحت کوتاهی بنماید. شب هنگام تظاهر به فرار کرد و تمام باروبنه خود را به جا گذاشت و تا فاصله‌‌‌ای که مناسب می‌دانست عقب نشست. سکاها او را تعقیب کردند و پایگاه او را که پر از لوازم خوشگذرانی بود و نگاهبان نداشت تصرف کردند. تا آنجا که میتوانستند و جای داشتند خوردند و آشامیدند. کوروش باز پس آمد و آنان را مست و بی هوش یافت. پاره‌‌‌ای را در مستی و خواب کشت و بقیه را، که میرقصیدند و برهنه بودند، کشت و از پای درآورد و تقریبا همه نابود شدند !

سیروس (کوروش) که از این پیروزی خوشحال بود آنرا به مشیت آسمانی نسبت داد و آن را به نام ایزدبانوی اجد

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 65
  • بازدید سال : 157
  • بازدید کلی : 8755
  • کدهای اختصاصی